جدول جو
جدول جو

معنی پخ بدائن - جستجوی لغت در جدول جو

پخ بدائن
بیهوده خندیدن، خنده ی موقع یا ناگهانی، ترساندن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

او، بدائن، آبیاری کردن، به آب سپردن، از دست دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
به پرواز در آوردن، تلمبه زدن تلم (کندوه) برای تبدیل ماست
فرهنگ گویش مازندرانی
شدت گرما و شرجی بودن هوا
فرهنگ گویش مازندرانی
مجازا به معنای احساس شرم نکردن، پنهان کاری نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
باز کردن، گشودن، خجالت کشیدن، تعارف کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پنهان کردن، از دید خارج کردن، پس اناز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
انداختن، پرت کردن، پرتاب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
غلتاندن، قل دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پر کردن، لبریز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خوابانیدن، خواب کردن، خراب کردن بنای ساختمان و دیوار، بریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خنده ی شدید و ناگهانی، ترساندن
فرهنگ گویش مازندرانی